پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 5 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

هديه های آسموني

پارسا و پوریا عزیزترین هدیه های خدا

ان شاءالله در پناه خدای مهربان و در ظل توجهات خاصه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه شریف) همیشه سالم، صالح، باتقوا، عاقبت بخیر و سرافراز در دنیا و آخرت باشید....

فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

زمستان 1401

-هرهفته یک کلاس از مدرسه برای تمرین نماز جماعت به نمازخانه ی مدرسه میروند.بالاخره مدرسه ها باز شد و نوبت کلاس پارسا شد. و به خاطر اینکه پارسای من نماز را کامل مسلط بوده و نماز جماعت هم بلد بود شده بود پیش نماز... خیلی خودش حس خوبی داشت و میگفت همه بهم میگفتن قبول باشه امام جماعت  عاقبت بخیر باشی گل پسرم. سرباز مولا باشی. آرزومه که پسرهام در این دوره زمونه ای که دین تحقیر میشه و از یادها میره، نماد دین باشند و نگذارند این زنجیره ی انتقال دین به نسل بعد سست یا گسسته بشه. -نعطیلات مدارس همچنان ادامه داره و تفریحات اجباری ما در هوای آلوده پوریا لوازم ماهیگیری خرید و پار...
10 بهمن 1401

پاییز 1401

اولین روز مدرسه ی پارسا در کلاس چهارم و پیش دبستانی 1 پوریا الهی قدمهاتون در راه رضایت خدا و تعجیل ظهور مولایمان و خدمت به جامعه ی انتظار باشه عزیزانم... بقیه اش حاشیه است.... همیشه تلاشم این بود برای این مسیر پرورشتون بدم.ولی آخرالزمانه دیگه.فتنه ها و لغزش ها خیلی بالاست.گاهی بدجور دلم میلرزه برای آینده ای که در مسیرتونه. ماها در شرایط مذهبیه بهتری نسبت به شماها زندگی کردیم. امیدوارم همیشه در صراط مسنقیم قدم بردارید و هیج وقت شامل ولضالین نباشید. به حق محمد و آل محمد گویا مرکزی که فرم مدرسه برای پارسا سفارش دادیم،دزد از آب در اومدن و پولها رو خوردن و رفتن!!اوایل سال بدون فرم رفتی مدرسه. پول 13 ...
16 آبان 1401

تابستان 1401

پارسا ترم اول تابستان را کلاس زبان رفت.اولین ترم حضوری بود و خیلی استرس داشت.سعی کردم بهش خوش بگذره.اوایل میبردم میاوردمش.ولی از اواسطش چون نزدیکه خودش رفت و اومد. ولی ترمهای بعدی تابستان را ننوشتیم.حس کردیم تفریحاتمون خراب میشه!  اولین دیکته ی کلاسی حضوری -بعد چند سال که کرونا بود و نشد، امسال مثل قدیم برای جشن عید غدیر رفتیم پارک ارم.دوست دارم بزرگترین عیدمون همیشه توی ذهنتون بمونه و همیشه برای شادیتون حسابی تلاش میکنم. پوریا از سینما سه بعدی خیلی ترسید و با بابا رفت بیرون.البته فیلمش چیزی نبود.از تکان خوردن صندلی و تاریکی ترسید. ...
16 آبان 1401

بهار 1401

قبل سال جدید اول من و بعد پارسا و بعد پوریا مریض شدیم.بخاطر همین ترسیدیم کرونا باشه و سال تحویل و روزهای اول عید تنها ماندیم. سال تحویل ما: تصویر پوریا در آینه!!نمیومدی عکس بگیری آخه. دیگه این بهترین عکسیه که ازت داریم روز 1401/1/1  به مسجد مقدس جمکران رفتیم.حسابی به بچه ها خوش گذشت و کلی هم اسباب بازی برای خودشون سوغاتی خریدن و در راه برگشت توی ماشین بازی کردن و بعدهم بابا غذای موردعلاقتون را خرید ومنزل خوردیم.خیلی عااااااااااااااالی بود روز دوم عید هم موزه ی ماشین های قدیمی رفتیم کالسکه ناصرالدین شاه ...
16 فروردين 1401

زمستان 1400

امسال هم با شرایط کرونایی گذشت.یکی دو هفته البته مدارس را جو کمی کرونا گرفت و گفتند حضوری برید مدرسه.هفته ی اول که رفتی به خیر گذشت ولی چندنفری مبتلا به کرونا شدند و هفته ی دوم دلخواه شد که ما نذاشتیم بری و چندنفری در کلاستون توی اون هفته ی دوم مبتلا شدند. دیگه این کرونا خیلی خسته کننده شده... خیلی توی خونه حوصلتون سر میره.بااینکه قبلا غیر از تابستان مسافرت نمی فرتیم این پاییز و زمستان چندباری مسافرت رفتیم که حالمون عوض بشه. انقدرررررررررررررررررر خستم دوست دارم فقط سال تحصیلی تموم بشه.همش درس درس،درس،فرستادن تکلیف، بازخورد گرفتن و.... خودت هم خسته ای پسرم خدا به شما بچه ها رحم کنه با پایان کرونا از بهترین اتفاقات ز...
28 اسفند 1400

پاییز 1400

اول امسال بابا برای پارسا یک تبلت خرید و برای مامان هم یک گوشی.منم گوشی قبلیمو  دادم پوریا بازی کنه.حسابی هردو خوشحال بودید. امسال پاییز شمال رفتیم. گلپیایگان هم دوبار رفتیم.یکبار جشن دندونی یکتا و یکبار تولد یکسالگیش: فیروزشهر رفتیم و برف بازی کردید.پارسا میگفت کاش خونمون اینجا بود توی برف!!! سدگلپایگان تحصیل امسال بازهم بخاطر کرونا مجازی است و باید پوریاراهم سرگرم کنم. کارنامه ی میان ترم نوبت اولت: وضع ظرفشویی من در پایان شب امتحانهای پارسا: ...
28 اسفند 1400

تابستان 1400

پوریا داداشش رو زده بود و من دعواش کرده بودم، پارسا از طرفش نامه نوشته بود و آورده بود که ببخشمش!! بازیهای تابستانی عنکبوتی و قهرمانی!!!!: کلا با زمین مشکل دارید!!پوریا هم یاد گرفته از دیوار بالا بره... پارسا با تغییر فصل احساس تغییر دکوراسیون داره بچم.کلا عاشق تغییر دکور هستی.اینم تغییر جدید تابستانه.کمد جلوی پنجره!!!: بازی با یکتا: تفریحات تابستونی: قحطی تفریح تابستونی! چند روزی کیمیا اومد منزلمون و خوشحال بودید حسابی: ...
23 شهريور 1400

بهار 1400

در شروع این سال کرونایی دل رو به دریا زدیم و تصمیم گرفتیم چند روزی بریم شمال.خداروشکر به خیر و سلامتی تمام شد و حساااااااااااااابی هم بهتون خوش گذشت.مخصوصا اینکه عموها و پسرعموتون هم با خانواده هاشون بودن و حسااااااااااابی به دلتون راه میومدن. گل پسرهام یه دلی از عزا در آوردن😍 از زمان رفت تا برگشت به روایت تصویر: الهی هرچه زودتر تکرار بشه این مسافرت زیباااااااااااااااااااا و اما جشن نیمه ی شعبان خانگیمون ...
22 شهريور 1400

زمستان 99

گويا اين كرونا قصد رفتن نداره. شد يكسال😭 همچنان در خانه بسر ميبريم و مشغول با يه عااااااااااااااالمه درس و كاردستي و.. -اين فصل باباحاجي عزيزمون را متاسفانه از دست داديم.خيلي ناگهاني.بنده خدا از خونه ي ما رفته بودن لحظاتي قبلش و تصادف كردند.كلي پارسا جونم گريه كرد و كلي سعي كردم خودمو كنترل كنم و مرگ را برات منطقي توضيح بدم كه به خدا و روال زندگي بدبين نشي.خدا بيامرزتش.مرد خوبي بود و بارفتن ناگهانيش خيلي دلتنگمون كرد. پورياجونم كه عاشق باباحاجي بود.هربار زنگ ميزد خونشون تا صداي عزيز رو ميشنيد ميگفت ميخوام با باباحاجي حرف بزنم. روحش شاد -پورياجونم رو هم بالاخره از پوشك گرفتم.خيلي راحت و عالي.كلي دعاكردم جايي نجس نشه خيل...
7 دی 1399