پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 6 سال و 12 روز سن داره

هديه های آسموني

هفته 16

1391/9/6 14:29
نویسنده : مامان
1,924 بازدید
اشتراک گذاری

 بارداری پارسا:

هفته16 بارداري من از سه شنبه30 آبان تا دوشنبه 6 آذر بود

روزهاي 4و5 آذر مصادف با اولين تاسوعا و عاشوراي زندگي آقا پارسا بود

 

پيشي ملوسمممممممممممniniweblog.comاولین محرم عمرته...با دل پاک سعادت خودتو از آقا اما حسین(ع)بخواه..

همیشه دعا میکنم در دنیا یارو یاور آقا امام زمان(عج)باشی  و در آخرت هم نشین آقا امام حسین(ع)

 

دهه اول محرم امسال مثل سالهاي گذشته صبحها مراسم زيارت عاشورا برگزا ميشد و من و پسري و باباش هم شركت ميكرديم

يه روزشم بابات برات آبميوه دعاخونده داد و گفت من بخورم...فكركنم حسابي كيف كرديها شيطون...

روز تاسوعا خونه مادربزرگم بودم آخه خالت نذر شله زرد داشت...منمو باباهم به نيت سالم وصالح بودنت نذر كرديم و روش يه كم اضافه كرديم...بابات نذر كرد انشاالله سالم بدنيااومدي دوسال محرم برات قيمه بده...منم نذر كردم لباس علي اصغر كوچولو تنت كنم...سال ديگه محرم تو طفل 6ماهه ميشي..انشاالله خود علي اصغر(ع)هميشه دعاگوت باشه پسرگلمممممممممممم

اوايل محرم هيچ نذري قسمتون نشد

راستش من هميشه خيلي نذري خوردن رو دوست دارم...هههههههههههه

دوست دارم هرسال به نيت تبركش شده يه قاشق نذري بخورم...

امسال كه تو توي دلم بودي اين مسئله برام خيلي مهم شده بود ولي نميدونم چراقسمتمون نميشد..داشتم كم كم نگران ميشدم...ههههههههه

از خانواده عموجون بزرگت هرسال برامون نذري قيمه ميارن

از بابات پرسيدم امسال هم ميارن؟؟؟گفت بله اونها هرسال نذر دارن

خلاصههههههههههههه خيالم راحت شد بالاخره يه نذري رزروي داريم!!!هههه

روز قبل تاسوعا خونه عزيزيت بوديم كه نذري آش آوردن ومن اولين قاشقهاي نذر آقا امام حسين(ع) رو خوردم...

روز تاسوعاهم خونه مادربزرگم عدس پلو و شله زرد نذري قسمتم شددددددددددددد

ديگه داشتم كيف ميكردم براي خودم!!! شبش هم قرمه سبزي از نذر عمم قسمتون شد...

فرداشم كه خونمون بوديم نهار دم خونه عدس پلو و شام قيمه آوردن

ديگه كلا امام حسين امسال ذوق مرگم كرد!!!!!!!!!!!ههههههههه

بعدشم عزيزيت زنگ زد كه عموتم برامون نذري گذاشته

خلاصه امسال امام حسين خيلي برات پارتي بازي كرد...همه جور نذري اي خوردي فسقلي...نوش جونت...انشاالله نذر قيمه خودتو بپزيم...توهم اونموقع نصفه نيمه چهار دست و پا راه ميري هي ميخواي فضولي كني توهمه كاري سرك بكشي!!!هههه

 من نذر کرده بودم اگر جواب غربالگریت خوب بود شیر پخش کنم بین بچه ها

خلاصه روز تاسوعا 20 تا شیرکوچیک خریدیم و دادیم به بچه ها...بیشترش قسمت پسرها شد....ای تبعیض جنسیتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!حالا که زن برات نگرفتم ادب میشی!!!!!!!!!!خخخخخخخخخخخخ

 اين روزها هوا بارونيه...پسرم حسابي با بارون آشنا شده!niniweblog.com

فكركنم وقتي برف بياد پسركوچولوم ديگه حسابي تو دلم رشد كرده ميتونم هي بگم پارسا برف داره مياد هورااااااااااااااااااا !!!!

بابات روز قبل تاسوعا سرماخورد...بخاطراينكه تو نگيري رفت دكتر وگفت خانومم بارداره ميخوام زود خوب شم...يعني انقدر به دكتر گفته بود دكتر بهش دوتا پنادور و يه پني سيلين800 داده بود و قرص و شربت!!!!

همشم ميگفت نزديك من نشو سرمانخوري!!!!

خلاصه كلي خودشو عذاب داد كه مادوتا سرمانخوريم...بعده ها هي ماچ تفيش كن ازش تشكر كن!

 

 

 در مورد غربالگريت بگم روز سه شنبه بابا جواب آزمايشتو گرفت..دل تو دلم نبود تاجوابو ببينم...خداروشكر ريسكها خيلي خوب بود و همش تومحدوده كم خطر بود...

اونشب خونه مامانم بودم و همرو شام بابت حكم جديدم و سلامتي تو مهمون غذاي خوشمزه كردم كه حتما خودتم خوردي كيف كردي...نوش جونت

چهارشنبه بابات رفت كلينيك ژنتيك و جواب رو به دكتر صديقي نشون داد..خيلي دلشوره داشتم آخه توجوابت نوشته بود تو سرت يه كيست 5ميليمتري هست

شكرخدا دكترخيلي از ابعاد واندازه هات و جوابها راضي بوده و به بابا گفته جنين تو محيط آب تشكيل ميشه و اين حبابهاي كيستي عاديه و چون ريزه و فقط يكطرفه چيز خاصي نيست و جذب ميشه...

بااينحال براي جذبش سونوي پيگيري داد براي اول بهمن كه ميشي24هفته...انشاالله جذب شده ومامان رو خوشحال ميكني عزيزمممممممم

روز دوشنبه هم رفتم پيش دكتر حجتي...تو اونروز خيلي از صبح شيطوني ميكردي همش حس ميكردم داري وول ميزني...دلمم بشدت درد ميكردوحتي نميتونستم خم بشم...دكتركه ميخواست صداي قلبتو گوش بده باز كلي اذيتش كردي...هههههههه

ازدستت خنديد خانم دكتر...قايم موشك بازي ميكني بادكتر پسرم؟؟؟؟؟؟تا پيدات ميكنه مياد صداي قلبتو گوش بده تو قايم ميشي يه گوشه ي ديگه...

بابا گفت نكنه بم قراره بند باز بشه انقدر ورجه وورجه ميكنه؟؟؟ههههههههه

دكتر بهم هيوسين داد گفت انقباض و سفتي شكم رو خوب ميكنه..

وزنم باز كم شد...شدم 57...گريههههههههههههههه

اول دكتر ديد خودم ناراحت شدم دلداريم دادگفت 3 ماه اول كاهش وزن عاديه...

يه كم فكر كرد گفت حالا ماه 4 هم ممكنه وزن كم شه..

فكركنم ديگه طاقت نياورد گفت: دفعه بعد اومدي وزنت نبايد كم بشه!!!!!!!!!

چيكاركنم خب...من چرا هي وزنم كم ميشه...پس اين شكم قلمبه چي؟؟؟؟؟چرا تپلي نميشم...اما شكرخدا دكتر تا شكممو ديد گفت خدارو شكر بااين تغذيه بد تو رشد نيني خوبه...

خلاصه گفت من نميدونم بخور...قرص معده بخور غذاهم بخور!!!!!

دارم سعيمو ميكنم

 

راستي نيني گلمممممممممم

دستگاه بيبي ساند رو بابات گرفت و صداي قلبتو گذاشتيم همه شنيدن...خيلي ناقلايي سخت ميشه پيدات كرد...خالت و دخترداييم كلي كنكاش كردن تا پيدات كردن...ازچندتا دكترهم پرسيديم گفتن عينه گوشي پزشكي ميمونه و هيچ ضرري نداره..

يكشب خواب بد ديدم با صداي جيغ خودم ازخواب پريدم...حس كردم توهم شوك شدي...صدا قلبتو گوش دادم خيالم راحت شد....ههههههههههه كارجديد پيداكردمممممممممم

  

 

 

بارداری دوم:

هفته 16 بارداری من از دوشنبه8 تا یکشنبه14 آبان بود.

این هفته خیلی برامون سخت بود.اواسط هفته غربالگری سه ماهه دوم را دادیم و جوابش را برامون های ریسک زد.بعدش هم روز سیزدهم بعد از مراجعه به کلینیک ژنتیک دکتر فرهود سونوگرافی سه بعدی پیش دکتر کاشی دادیم که متخصص ناهنجاریهای جنین است.ایشون میگفتن بچه سالمه و نیاز به آمینوسنتز نیست.ولی خب خود مرکز ژنتیک میگفت خیالتون راحت شه باید آمینو بدین و تصمیم گیری را به عهده منو بابات گذاشتن.

خلاصه نصمیم گرفتیم فرداش آمینوسنتز انجام بدیم.

توی سونوگرافی مثل زمان پارسا نشان داد دوتاکیست دربطن لترال مغزی داری که میگفتن اون مهم نیست ومعمولاجذب میشه و شکرخدا سرپارساهم جذب شده بود.انشاالله برای تو هم همینطور باشه عزیزکم

قبل از سونوگرافی چون جواب غربالگری را میدونستیم حال خوبی نداشتیم.اونروز خانه مادربزرگم همه جمع بودیم.میدونستم جنسیت عزیزک مامان امروز مشخص میشه.پارسا رو آماده میکردم برای هردوحالت حاضرباشه ولی اصلا قبول نمیکرد.هی میگفت این یکی داداش باشه بعدش دو تا دیگه داداش بعدش یکی آبجی باشه اشکال نداره!!میگفتم مادرجان شمایه لیست تهیه کن بده به من اشتباه نشه یه موقع!!خلاصه موقع سونوگرافی استرس جنسیتی هم داشتم!! خودم ته قلبم دوست داشتم دوتابچه ی همجنس داشته باشم که بیشتر باهم جور باشن.خدا بهم یک پسر دیگه هدیه داد.خدای مهربونم شکرت.عزیزک مامان شما پسری.اسمت هم آقا پوریا

سرباز امام زمانت باشی گلکم

بعدسونوگرافی یه هدیه هم برای پارساخریدیم وخیلی خوشحال شد که داداش داره.منو باباهمش فکرآمینوسنتز بودیم.فرداش منو بابا با عمه ام رفتیم مرکز دکترحقیقی که خیلی تعریفش راشنیده بودیم.یه کم استرس داشتم.میترسیدم باعث عفونت با زایمان زودرس بشه.کارش هم یه کم ترسناکه.ولی شکرخداخیلی خوب بود.دردش که واقعا ازیه آمپول کمتر بود و فقط ظاهرش وحشتناک بود.ولی بعدش فشارم خیلی پایین بود.اصلا نباید تاچند روز راه میرفتم و باصندلی منو ازپله ها بالابردن.طفلک بابا و آقاجونت خیلی خسته شدن.پارساهم ناراحت بودکه حالم خوب نبود.قرارشد جواب اولیه را تا3روز بهمون بدن.دل تو دلمون نبود پوریا جونممممممممم

 

 

 

 

 

 

 

 اینم مشخصات نینی گل توی هفته 16:

با طولي به اندازه 11 سانتي متر و وزني حدود 110 گرم كودك شما به اندازه يك گلابي بزرگ شده است! با اين حال در سه هفته آينده او به سرعت رشد خواهد كرد؛ وزن او دو برابر شده و چند سانتي متر به طول او اضافه خواهد شد. اكنون اعضاي قسمت پاييني بدن او بيشتر رشد كرده اند. سر او صافتر قرار گرفته است و چشمهاي او در جلوي صورتش جاي دارند. گوشهاي او هم در نزديكي محل نهايي شان قرار دارند.

 

برخي از اندامهاي بدن او كه كامل تر هستند (از جمله سيستم گردش خون و مجاري ادراري) مشغول فعاليت مي باشند. قلب او روزانه در حدود 25 ليتر خون را پمپ مي كند و كل خون او چندين بار در تمام بدن او مي چرخد و در اواخر دوران حاملگي اين مقدار به حدود 190 ليتر افزايش مي يابد. پوست سر او نيز در حال شكل گيري است، هر جند موهاي او هنوز هم قابل تشخيص نيستند. چشمهاي او با اينكه بسته هستند به آرامي حركت مي كنند و حتي رشد ناخنهاي انگشتان پاي او آغاز شده است.

 

اينم عكس سونوگرافی يه نيني هم سن وسال خودت...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)