پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 6 سال و 4 روز سن داره

هديه های آسموني

هفته 35-ورود به ماه 9

1392/1/19 0:30
نویسنده : مامان
164,087 بازدید
اشتراک گذاری

بارداری پارسا:

هفته 35 بارداری من از سه شنبه13 تا دوشنبه19فروردین بود...

سومین روز این هفته یعنی روز پنجشنبه وارد ماه 9 میشمممممممممممممم..یعنی بعداز اتمام 34 هفته و 2روزگی

هورا شدم پا به ماه!!!

اینم تیکرمن در بدو ورود به ماه 9:

عکسها از چپ به راست از پایان ماه 3

فعلا نامرتبه ..بعدا سرفرصت یه عکس خوشگل ازشون درست میکنم انشاالله...

پسرم این ماههای آخرقشنگ رشد کردی و نمایان شدی هااا

 

 

 

 

 این هفته و هفته دیگه فعالیتهای زیادی دارم..

آخرین سونوی بارداری،آزمایش تیروئید،مراجعه به دکتر زنان،مراجعه به دکتر تیروئید،مراجعه به مرکز بندناف رویان و....................

بایدفعالیتهارو بین دوهفته تقسیم کنم!!

 پارساجونم خواهشا حداقل تااواخر فروردین صبرکنیها!!!آفرین پسرخوبممممممممممممممم

 

 

این هفته یه مطلب خوندم درمورد مادرشدن و..

یه لحظه دلم گرفت ازینکه قراره بزودی بیای بیرون ازتوی دلم!!!آخه مامانی خیلی بهت عادت کرده..

به بازی کردنهات، به حرف زدن باهات و...

ازخدا میخوام اونروز که دیگه کامل رسیدی وبه سلامتی بدنیامیای ودیگه توی دلم نیستی ، سالم سالم وخندان توی بغلم باشی وخودت جای خالی خودت رو پرکنی...

الهی آمین

 

 

 ازکارهات بگم که خیلی قوی تر شدی ولی جاتم داره کم میشه و برای همین نوع حرکاتت عوض شده..

ضرباتت دیگه دردناک شده...مثلاحس میکنم کلیه هام بین دست وپات ودیواره شکمم داره آبلمو میشه!!!

گاهی مثانم همین وضع..گاهی معدم و...

یه موقعهائی که آرومی وبی هوا میزنی وآمادگی ندارم یکدفعه میپرم میگم آیییییییییییییییی

بابا میترسه فکرمیکنه دردم گرفته میخوام بزام!!!!نیشخند

گاهی با بابات قایم موشک بازی میکنی...دست وپاهاتو محکم فشارمیدی بسمت بیرون..بابا هم باهات بازی میکنه و نازت میکنه..ولی تو هی جابجاش میکنی و بابا دنبالت میاد..آخرش که خسته میشی دست وپاتو کامل میبری داخل که پیداش نکنیم!!ههههههه

جدیدا شبهاخواب درست حسابی ندارم...یا پسربازیگوشم بی خوابی میزنه به سرش..یا خودم دردی چیزی دارم..بیشترهم ناراحتی معده..وااااااااااااااااااااااااااای خیلی بده...دیگه همه جوره شده: سوزش،درد،ببخشیدبادگلوی فراواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان،تهوع و..

اخیرا یادگرفتی روزهامیخوابی و ساعت12 شب به بعدچندساعتی بازیت میگیره...نمیذاری یه شب این اثرات مسواک زدن به دهن من بمونه!!!هی باید بلندشم برای آروم کردنت یه چیزی بخورم!!گاهی هم بدون اینکه چیزی بخورم تا از توی رختخواب میام بیرون وتو پذیرایی میشینم خوابت میره وآروم میشی!!واقعانمیتونم بفهمم چی میخوای که اونطوری بی تابی میکنی!!!فکرکنم میخوای شیطونی کنی!!!

برای خوابیدن هم مقاومت میکنی..هی دست وپات شل میشه وا میری...باز به خودت میای دوسه تا تکون شدید میخوری..باز وامیری!!!ههههههههه

منم صبرمیکنم قشنگگگگگگگگگگگگگگگگگگ خوابت بره ونیم ساعتی وول نزنی بعد میرم سرجام میخوابم!!!!!!!!!!!

گاهی تا باهات حرف میزنم آروم میشی..انگارگوش میدی..ولی آخه مادرجان نصفه شب مگه چقدرمیشه حرف زد!!خوابم میاد فکم شل میشه ،چشمام میره رو هم واینموقع هست کهههههههههههههههههههه:

تو باز لگد بارونم میکنی!!!اوه

 

 

و اما فعالیتهای این هفته

این هفته رفتیم مرکز بندناف رویان...روز پنجشنبه صبح..خلاصه برام کلی آزمایش نوشت که بیستم بدم..میشه هفته 36

 

بعدشم مهمونی خونه عمو بزرگم بودیم...آخجون لباس تبرکیهاتو ازمشهد آورده بودن...کلی مالیدمشون به شکمم!!!!!!!!!! اینم عکسشون:

 

 

شکرپنیر هم دادن بهمون که احتمالا بهت رسیده..نوش جونت..

دیگههههههههههه آهان برگه ی پرداختیمون به حرم رو آوردن...همینجوری با بابات نیت کردیم برای سلامتت دادیم..اینم عکسش:

 

درضمن یه عیدی خوشگل هم اونجاگرفتی..حسابی همه حسابت میکنن پسرکم..اینم عکسش:

 

 

اینم عکس تو درشکم مامانی در اولین روزهای ماه 9:

درضمن مانتوی بارداریم روهم توی عیدشستم آب رفت!!مجبورم این مانتوموکه برای عیدپوشیدم ازین به بعد بپوشم!! البته دیگه تصمیم ندارم زیادبرم سرکار

این هفته هم فقط روزهائیکه مجبورم قبلش برم آزمایش یابعدش برم دکتر رو میرم که لازم نباشه اینهمه راه بابا بیاد دنبالم

 

 آخرين روز اين هفته رفتيم آخرين سونوگرافي بارداري براي تعيين وزن و وضعيت رشد و...

چون خانم لاريجاني نبودن رفتيم سونوگرافي رسالت دكتر معصومي.

اينسري چهارنفري رفتيم!!! من مامانم بابات خودت!!!!

آقاي دكترحسابي دقيق بررسيت كرد و گفت شكرخداهمه چيزت خوبه...يه كم رشدت از سنت بيشتر بود..همچنين وزنت كه2600 بود

راستي شكرخدا بندناف رو بازكرده بودي.آفرين پسرمممممممممممممممم

 

 

بعدش رفتيم پيش دكترحجتي...ايشونم گفتن پسري ماشالله درشته نسبت به سنش ...

داروهاي جلوگيري از انقباضمو كم كرد وگفت تاآخر فروردين قطع كنم كه پسرگلم كم كم زحمت بكشه بدنيا بياد!!!

فعلا براي زايمان طبيعي بهمون مهلت داده!!! گفت پسري دير بدنيا بياد توپولي ميشه و بايد سزارين بشي...خلاصه كه پسمل گلم از پايان هفته 36بمدت دوهفته وقت داري با زبون خوش بدنيا بياي!!!

سعي كن با زبون خوش بياي كه همه بدونن توچه پسمل گلي هستي...

البته خيلي دكترها اعتقاد دارن پايان هفته 37 نينيها تكميل ميشن ولي چون تو يه كم رشدت بيشتره دكي گفت زودترهم بشه عيب نداره

اما مامان دلش ميخواد 37تموم شه تو بدنيا بياي...براي همين مامان ازت خواهش ميكنه ديگه زوده زوده زود 1و2 ارديبهشت به بعد بدنيا بيا!!!!

بهترين زمانش 3 تا 9 ارديبهشته...

يكي ازخانومهاكه دقيقا روزش مثل من بود ولي قراربود سزارين شه گفت دكتربهش گفته بين 10 تا17 ارديبهشت يه زماني براي سزارين انتخاب كن!

فكركنم توهم تا اون حدود نياي ماهم بايد بين همين زمانها تاريخ زايمان انتخاب كنيم...

راستشو بخواي خواب ديدم 2 ارديبهشت بدنيا اومدي! اميدوارم اينطور نباشه!!! آخه ميدوني تاريخش قشنگه 92/2/2 ولي اونروز رو خيليهابراي زايمان انتخاب ميكنن وتختهاي بيمارستانها و دستگاههاي ان آي سيو پره!!! البته تو پسرخوبي هستي و دستگاه لازم نداري...مگه نه؟؟؟آفرين پسرقوي

اگه بهم بگه بين 10 تا17 انتخاب كن نميدونم چه روزي!!! بذارم 14 ارديبهشت با خاله هم روز بشي؟؟؟هههههههههههههههه

روز مادر هم 11 ارديبهشته منكه خيلي دلم ميخواست هديه ي من تو اونروز بغل كردن پسرگليم باشه ولي اونروز هم شلوغه!!!

ديگه ببينيم قسمت چي ميشه

منكه دوست دارم بين تاريخ3تا9 ارديبهشت خودتبا يه زايمان طبيعي راحت بدنيا بياي

 

بارداری پوریا:

هفته 35بارداری من از دوشنبه 21تا یکشنبه 27 اسفند بود.

این هفته آخرین سونوگرافی بارداری را انجام دادیم.شکرخدا وزن و حالت خوب بود.خیلی استرس داشتم و روز سونوگرافی حالم خراب بود.

خداروشکر که خوبی عزیزکم.

آخرین روز این هفته از زندگیت هم پیش دکتر حجتی رفتیم.وزنم همون63 بود.خب خیلی توی اینماه مریض بودم.برای همین دکترگفت دیگه هرچی میخوای بخور.آخه سری قبل بهم گفته بودخیلی وزن اضافه کردی و زیادنخور.منم همش دلم خوراکی میخواست.حالاکه گفته بخور اصلا اشتها ندارم.نمیدونم شاید برای مریضیم وخستگیه زیادمه.

خدایا خودت کمکم کنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن سر پا بشم

داداش پارسات خیلی دوستت داره.صبح که بیدارمیشه باید حتما بیدارت کنه.تو هم برادر حرف گوش کنی هستی بیدارمیشی.شب هم برات لالایی میگه.ازخودش لالایی میسازه.توی لالاییش میگه هرکی بخواد اذیتش کنه بامشت میزنمش!!!! اشکش نیادش!!هههه

یکسره چسبیده به دلم و باهات حرف میزنه.هی میگه پوریای عزیزم و لباسمو بالامیزنه بوست میکنه.از این کارش خیلی شاکی هستم آخه جلوی دیگران هم هی میخواد اینکار رو انجام بده و دعوامون میشه!!

روز23 این هفته با بابات رفتیم سونوگرافی خانم لاریجانی.بسکه هفته های قبل استرس کشیده بودم اصلا توی حال خودم نبودم.شکرخدا قطر سیستر ناماگنا بین 9 تا10 اومده بود ولی خب هنوز ذکر واژه ی حداکثر نرمال تنمو میلرزونه.بازهم خداروشکر حدود2 الی3میلیمتر پایین اومده.انشاالله صحیح و سالم بیای تو بغلم عزیزکم.مامانت دق کرد این مدت

انقدر حالم بد بود و فشارم پایین بود حرفهای خانم دکتر را خوب متوجه نمیشدم اونوقت دکتر میگفت چرانمیخندی؟؟!!کلی بعدش فشارم پایین بود و سرد بودم و کلی بعدش داغ شدم!!ههههه

خداروشکر

دعامیکنم حالت خوبه خوبه خوب باشه.دکتر میگفت دیگه سونوگرافی لازم نیست و بعد ازتولدش سونوگرافی از سربچه بدین.دلم میخواست خیالم صد در صد راحت بشه.باید مادر بود تابشه حالم رو فهمید.بازهم خداروشکر.انشاالله کاملا روبراهی عشق کوچیکم.

وزنت راهم زده حدود2500.آفرین خوب بخور پسرکم

راستی توی سونوگرافی چشمت را باز و بسته کردی.خیلی جالب بود.مامان فدای چشمهای خوشگلت بشه عزیزممممممممم

مشخصات نینی ها درهفته 35:

week 35honeydew

كودك شما در حال بزرگ شدن است! وزنش بيشتر از 2250 گرم شده و طول بدن او هم كمي بيشتر از 45.7 سانتي متر است. هرچند رحم شما جاي گرم و نرمي است،

 اما چون فضاي داخل رحم كمي كوچك است كودكتان نمي تواند در آن شيرجه بزند يا غلت بخورد! البته او همچنان به لگد زدن ادامه خواهد داد. اكنون كليه هاي او كاملا رشد كرده اند و كبد او نيز مي تواند مقداري از ضايعات بدن را فرآوري و دفع كند. رشد فيزيكي كودك شما تقريبا به پايان رسيده است و او در چند هفته آينده فقط وزن اضافه خواهد كرد.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سپیده مامان بنیتا
16 فروردین 92 23:58
الهی قربونت برم خاله جون که انقدر بزرگ شدی ماشالله آفرین پسر خوووب.
دیگه دو هفته مونده رو کمتر شیطونی کن مامان بتونه استراحت کنه که دیگه کلا خواب شب تعطیل میشه تا 3.4 ماه!
لباسهای جدید و تبرکیت هم مبارک باشه. ایشالله به سلامتی مامانی تنت میکنه و کلی کیف میکنه


مرسی دوست جونمممممممممممممممممممممم
انشاالله
شیرین
25 فروردین 92 19:11
هزار ماشالله جیگر خاله خوب رشد کردی گل پسر.
انشالله که همون 11 اردیبهشت خدا تورو هدیه بده به مامانت عزیزم.
طاقت بیار پارسا جونم.



انشاالله خدا آرتين گلي رو هم سالم بده بغلت بموقع
مامان مرضیه
27 فروردین 92 14:01
سلام مامان کوچولو بهت حسودیم میشه قدر این روزا رو بدون حاملگی خیلی کیف داره منم که حامله بودم همش مثل تو روزشماری میکردم واسه این که تموم بشه ولی وقتی تموم میشه دلت واسه این روزا تنگ میشه خیلی مواظب خودت و نی نی جونت باش ایشالا به سلامتی بیادو شاد شاد باشی


سلام مرسي عزيزم...اين روزها خوبه ولي ديدن نيني يه كيف ديگه داره!!
بهاره
11 اردیبهشت 93 18:11
بسيار زيبا
مامان
پاسخ
سپاس از لطفتون
دوست
13 بهمن 95 9:47
من ماه 30 بارداری ام.آشنا نیستم.شانسی این نوشته ها رو دیدم و خوندم .آرومم کرد.ممنون.راستش یه لحظه منم فکرکردم دلم حتما برای این روزها تنگ میشه.امیدوارم این لحظه ها به یادم بمونه.خدا به همه لطف داره.
مامان
پاسخ
سلام.انشاالله با یه زایمان عالی و راحت به موقع نینی خوشگلو سالمو بغل بگیرین.خداروشکر نوشته های من باعث آرامش شما شده.نگران دل تنگی نباشید.بچه که به دنیا میاد وقتی برای دلتنگی نمیذاره.