هفته سی و شش-ورود به ماه9
سی و ششمین هفته از زندگیت از یکشنبه١٥تا شنبه ٢١دی بود.
٨ ماهه شدنت مبارک پسرک عزیزم
-جدول مهارتهای 8 ماهگی:
سن كودك | مهارتهاي اصلي (اكثركودكان انجام مي دهند) |
مهارتهاي اضافي (نيمي از كودكان انجام مي دهند) |
مهارتهاي پيشرفته
|
8 ماهگي |
|
|
|
خب از ستون اول...قبلا مامان میگفتی الان ترک کردی!!! ولی بابا رو قشنگ میگی.ترک نکنیها!!!ههه
سینه خیز هم که میری جدیدا سرعتت بالارفته.بستگی به وسیله ای که میخوای بسمتش بری داره!
از دست به دست هم که نگم دیگه.از دست به پا هم میدی! از پا به دست!! با انگشت پاهات وسیله هارو میگیری میکشی میدی به دستت و....!!! دراین زمینه تکمیلی مادرجان!
از ستون دوم باید بگم ولی مثلا بابات تکیت میده به مبل و می ایستی! یا اینکه وقتی انگشتمونو میذاریم توی دستهات میگیریشونو پامیشی می ایستی.ولی مثلا وقتی داری سینه خیز میری جائی رو نمیگیری بلند بشی.
خزیدن روهم که گفتم بخوبی انجام میدی.
نمیدونم منظور از اشاره به اشیا چیه.ولی هرچیزی رو بخواهی هم جیغ میزنی هم دستتو به سمتش میکشی.حتی اگه دور باشه.میفهمیم چی میخوای.اگه منظور از اشاره این باشه
از ستون سوم یعنی مهارتهای پیشرفته با کمک ما که زیربغلتو بگیریم تند تند تاتی تاتی میکنی ولی ولت کنیم میوفتی ونمیتونی چون نوک پنجولی راه میری!!!هههه
اشیارو با شست پاتم میگیری چه برسه دست!!
درخواستهاتم قشنگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ با جیغ و داد مخصوصا نشون میدی!زورگو !!
-دندان بالات سمت راست اولش یه کوچولو معلوم بود ولی بعدش انقدر لثت ورم کرد که ناپدید شد.اخیرا دوتا دندون جلوی بالات کمی معلومه ولی هنوز در نیومده.
-این روزها که بازم مشغول دندونتیم زیاد حال وحوصله نداری!برای همین فرصت منم خیلی کمه.حتی شبها هم نمیتونم بیام و وبلاگتو بروز کنم.هی بیدار میشی!
-از آخر هفته پیش تا یکشنبه این هفته مهمون داشتیم و تو از این موضوع خیلی خوشحال بودی.اولش خالت و دخترداییم و بعدش مامان بزرگ مامانیم.
-آخر این هفته سرماخوردم.میخواستم زیاد بغلت نکنم و بوست نکنم.ولی توی ناقلا فهمیدی وهی میچسبیدی بهم و بوسم میکردی.یعنی از دور با دهن باز میومدی سمتم!!!فهمیده بودی میخوام زیاد نچسبم بهت لجوج شده بودی و بدتر هی میخواستی بغل باشی!خلاصه که با این بوس کردنهات و تف مالی و چسبیدنهای بیشترت بهم خدا رحم کنه سرمانخوری!
یکشنبه15دی (دویست و چهل و ششمین روز زندگیت):
امروز عکس نداری!
دوشنبه16 دی (دویست و چهل و هفتمین روز زندگیت):
دستتو میکشی به لبهات و صدا درمیاری: آاو آاو !!
سه شنبه17 دی (دویست و چهل و هشتمین روز زندگیت):
بازی با موزیکالت:
سرتو زیاد بالا نیار وا میری!
وا رفتی!
ماشاالله داری بلند میشی!
بلند شدی
حدیدا عاشق تاب هستی و امروز باز هم پارک رفتی با آقاجونت.
توی خونشون هم تاب داری و روی تاب آقاجونت برات با ریتم شعر ماشااالله میخونه تو هم جوری پامیزنی که تاب کج میشه!!!عکسها هم تار !!!
با دهان چه کارهائی میشه انجام داد؟؟
چهارشنبه18 دی (دویست و چهل و نهمین روز زندگیت):
موقع رفتن به خونمون...خوابی!!
عاشقه بازی!دیگه به منم زوری توجه میکنی!!
افتادی!
بینه دوتا پات یا با کمک انگشتهای پات یک وسیله رو میکشی میاری بالا میدی به دستت!
اینم هنر جدیدت!!
یعنی پشت مبل چیه؟؟
چه خوب نصفه شبی سرحالیم!!
بالاخره خواب!
پنج شنبه19 دی (دویست و پنجاهمین روز زندگیت):
کلاه خوشگلت مبارک...با تشکر از زندائی عزیزم
خودت حلقه ها رو میاری بیرون:
چه پسر خوش خلقی!!!!آخی بچم اذیته..همش داری لاغر میشی
یعنی کل یه اسباب بازی رو ول میکنی میچسبی به یه نخی،آویزی چیزی:
اول نشونه گیری
بعد مستقیم تو دهن
از بچگیهای مامانت یه عروسک باقیست که کوچک بودم خیلی دوستش داشتم واسمشم بنام دوست خوب اول دبستانم گذاشته بودم المیرا.اولین بار بود میدیدیشوودرضمن این عروسک رو آقاجونت برام درست کرده بود..تا باهاش بازی مرکدم هزار جور رنگش کردم و با لاک و خودکار و تور و..تغییرش دادم:
و
آنگاه که دیگه هیچ اسباب بازی ای بچه رو سرگرم نمیکنه مادر پناه میبره به کابینت!
نوش جان!
جمعه 20دی (دویست و پنجاه و یکمین روز زندگیت):
جدیدا عاشقه ماشین لباسشوئی شدی!نیم ساعت ساکت نگاهش میکنی!هیپنوتیزم میشی؟!
شنبه 21دی (دویست و پنجاه و دومین روز زندگیت):
كودك شما در اين سن سعي مي كند با تكان دادن، ضربه زدن، رها كردن يا پرتاب كردن اشيا آنها را بهتر بشناسد؛ و پس از آن اشيا را به طرف دهانش مي برد تا آنها را بهتر امتحان كند! او به تدريج مي فهمد كه شما از اشيا "استفاده" مي كنيد ( مثلا با شانه موهاي او را مرتب مي كنيد)؛ در نتيجه اگر تعداد زيادي از چيزهايي را كه او بتواند به آنها ضربه بزند، آنها را به اين طرف و آن طرف بتاباند، تكان دهد، رها كند يا باز كند، در اطراف او قرار دهيد براي او بسيار جذاب خواهد بود.
همچنين كودك شما از اسباب بازيهايي كه كاربردهاي خاصي داشته باشند (مثلا تلفن) خوشش مي آيد. اگر خود او نمي تواند گوشي تلفن را نزديك گوشش نگه دارد شما براي او اين كار را بكنيد و وانمود كنيد كه در حال صحبت با تلفن هستيد. در چند ماه آينده او استفاده صحيح از اشيا مختلف را ياد خواهد گرفت: موهايش را شانه خواهد كرد، از فنجان چاي يا شير خواهد نوشيد و با تلفن اسباب بازي اش حرف خواهد زد!