پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

هديه های آسموني

سی و پنجمین هفته زندگی پوریا

یکشنبه 18 آذر: دویست و سی وهفتمین روز زندگی پوریای عزیز پارساجونم صبح ها خیلی بد ازخواب بیدارمیشی.گاهی واقعا خوابت میادو کم خوابی داری و من اینو کاملا متوجه میشم وسعی میکنم یه جورایی خودم کارهاتو کمکت کنم و راه بندازمت.ولی خب بد عادت میشی و باوجود پوریا و رفتار متفاوتش هرروز برای من ممکن نیست اونجوری بهت برسم.گاهی بشدت درحال گریه است یا نیاز به تعویض پوشک و شیریاغذاخوردن داره و مسلما نمیشه من به پارساهم غذابدم وکمکش کنم مسواک بزنه ولباس بپوشه.اگه پوریا صبحها تا 7هم میخوابید خیلی خوب بود.نمیدونم چی میخواد از 6صبح بیداره!!!خرج زنو بچش مونده آخه؟! حالا در اون شرایط که پوریا رسیدگی میخواد پسرم پارسا خودشو میزنه به خواب یا بلند...
14 آذر 1397

سی و چهارمین هفته زندگی پوریا

یکشنبه 11 آذر: دویست و سی امین روز زندگی پوریای عزیز   پوریاجونم به محض شنیدن هرگونه ضرب آهنگی درحال رقصی.مخصوصا درماشین داداشت دیروز معلمتون بابت تولدش بهتون شیرینی تعارف کرده بود و بابات براش هدیه کتاب خرید و امضا کردی و براش کادو کردیم که فرداببری   تمام خانه را میچرخی ولی به روش خودت ورزش صبحگاهی در مدرسه ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- دوشنبه 12 آذر: دویست و سی و یکمین روز زندگی پوریای عزیز پوریا جونم بوس کردن را یادگرفتی.بهت میگیم بوس کن لبت را میچسبونی به لپم...
13 آذر 1397

سی و سومین هفته زندگی پوریا

یکشنبه 4 آذر: دویست و بیست و سومین روز زندگی پوریای عزیز   یک صبح برادرانه شادیهای برادرانه   انجام یک صفحه از کتاب آموزشی پارسا که برای دوستش هم هدیه خریده بود     مانور زلزله..میگفتی مامان واقعا صدای زلزله اومده بوذ! ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- دوشنبه 5 آذر: دویست و بیست و چهارمین روز زندگی پوریای عزیز   صبحی دیگر...وای که چه خواب نازی هستی و باید بیدارت کنم نفسم زوری باید رانندگی یاد بگیری پوریا!! پارسا هی بهت یاد میده و دستت را میگ...
2 آذر 1397

سی و دومین هفته زندگی پوریا

  یکشنبه 27 آبان: دویست و شانزدهمین روز زندگی پوریای عزیز   پوریااااااااااااااااااااااااااا عشقه دوربینه خوش خنده ی  مامان پسرم پارسا امروز تسبیحات اربعه را یادگرفت وقتی عکسهات را میبینم که با همسنهات مشغولی حسابی کیف میکنم آخیشششششششش کاردستی ماهیت پیدا شد و خوشحالی ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- دوشنبه 28 آبان: دویست و هفدهمین روز زندگی پوریای عزیز پسرم شعر 14 معصوم را یه شکل دیگه حفظ بود هی با این قاطی میکنه.نصفی از اون میخونه نصفی ازین! امروز تولد دوست...
23 آبان 1397

سی و یکمین هفته زندگی پوریا

  یکشنبه 20 آبان: دویست و نهمین روز زندگی پوریای عزیز امروز پسرم اذان یاد گرفت.آفرینننننننننننن سوره کوثر را هم از قبل حفظ بودی ولی از وسطش با سوره فتح گاهی قاطی میکنی   اینم گل پسر دوستم.امروز دیدنش رفتم.پارساهم دوست داشت بیاد ولی نذاشتن و براش عکس گرفتم   ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- دوشنبه 21 آبان: دویست و دهمین روز زندگی پوریای عزیز امروز صبح با ذوق درست کردن ساعتمون بیدارت کردم.البته بابا درست کرده بود ولی باطری اش را درآوردم باز درستش کنی وتنظیمش کنی.آخه از دیشب بهت قول داده بودم.خیری ش...
23 آبان 1397

سی امین هفته زندگی پوریا

  یکشنبه 13 آبان: دویست و دومین روز زندگی پوریای عزیز   پسر عزیزممممممممممممم باورم نمیشه دانش آموزی عشق کوچولوی مامان روزت مبارک نفسم.خیلی دلم میخواست امروز ببرمت بیرون ولی حالم روبراه نبود.انشاالله فردا میریم منزل آقاجونت و پوریا را میذارم و بیرون میریم باهم. اینم ذکر دیگری از نماز که عزیز مامان امروز یادگرفت   همیشه روزهای یکشنبه که مدرسه بهتون غذا ماکارونی میده دیگه من نهار برات نمیذارم.سیب زمینی سرخ میکنم و خوراکی میذارم.امروز باکلی ذوق برای جشن روز دانش آموز برات خوراکی چیده بودم که متوجه شدم متاسفانه دوستت سر کلاس هولت داده و سرت خورده به پایه میز و ورم کرده.انقدرم ماشاالله...
10 آبان 1397

بیست و نهمین هفته زندگی پوریا

       یکشنبه 6 آبان: صد و نود وپنجمین روز زندگی پوریای عزیز   فدای این روحیه ی شادت بشم پوریاجونم   ای پوریا! ای پوریا! من بهت غذا میدم نمیخوری هی روتو میکنی اونور با لبهای فشرده که نکنه قاشق بذارم توی دهانت. بعد داداشت براحتی بهت غذا میده دهنتو باز میکنی.دکتردیروز میگفت تو هی بهش چیزای بدمزه دادی نمیخوره! حتی وقتی با پارسا بازی میکنم پوریا میخنده و کیف میکنه.پارساهمیشه دست داداشش هم اسباب بازیهاشو میده     -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------...
6 آبان 1397