پاییز 1402
این دو فصل آخر از سال 1402 را جا انداخته بودم..اول سال 1403 را نوشتم.حالا که فرصت شد اومدم سراغ این دو فصل.
معلم پیش دبستانی پوریا خانم امینی عزیز و معلم کلاس پنجم پارسا خانم حاتمی عزیز بودند.پوریا از 15 مهر مدرسه اش شروع شد.شرکت بابا براتون بسته های لوازم تحریر داد، موهاتونو کوتاه کردید و آماده ی مدرسه شدید.
پوریا اولین خرید مدرسه اش را انجام داد و منو بابا هم براش هدایایی خریدیم و بابا اولین روز مدرسه پوریا شام پیتزا گرفت و شیرینی خرید تا روز به یاد موندنی ای برای پوریا باشه.
اولین رنگ آمیزی مدرسه پوریا مربوط به رنگ آمیزی زنبود بود که قرار بود هر شب مسواک میزنه یک زنبور را رنگ کنه.اولین مشقش هم به روایت تصویر...
تقریبا نیمه ی اول سال عاشق مشق نوشتن بودی.اگه خانمتون میگفت 5 خط بنویسید، تو دوصفحه مینوشتی.نیمه دوم سال فکر کنم دیگه از مزه برات افتاده بود.یه مقدار غر میزدی.ولی زیاد اذیتم نکردی امسال...
-مهمانی منزل پسرعموتون که حسابی بازی کردید و خوش گذشت بهتون:
-تولد 40سالگی مامانتون...پیر شدم دیگه مادرررررررررررررر
-جشن روز دانش آموز به صرف معجون:
-پارسا رباتیک میره که توی فرهنگسرا برگزار میشه.به هوای رباتیک کلی هم اونجا خوش میگذرونید و بازی و عکس و...
-یکی از تفریحات مورد علاقه ی پوریا اینه که هلو برداره و روی تخت بشینه و عکسهای کتاب رو ببینه:
-جشن مبعث در مسجد:
-تقریبا بیشتر این پاییز را مریض بودیم.باز مدارس باز شد.پارسا هم که همون اوایل مدارس یه زمین خورد و دندانش شکست...خلاصه پاییزمون یه بیمارستان بود برای خودش.پوریا بعد سرماخوردگیهاش کهیر میزد ،کلی روزها تب شدید داشتن و...
اینجاپوریا داره لباسش رو درمیاره بندازه روی داداشش که داره سرم میزنه و سردش شده
اینجاهم دندان پارسا ترمیم شده:
- و دردسر دیگری که همیشه پاییز داره،آلودگی هوا و کلاس های غیر حضوری داخل منزله.
و امسال با دو دانش آموز...
-تولد یکتا در منزل آقاجون:
-جشن یلدا:
-دیگر تفریحات و عکسهای پاییزی که البته خلاصه اش کردم در وبلاگ.چون واقعا توانم برای اینهمه کار عقب مونده خیلی کمه.
این هواپیمارو با ابزار ساختی
شیرکاکائو خوردنی ای که به پارسا حال خوب میده...
خونه ی خرسی درست کردیم
پوریا هر متنی ببینه از روش مینویسه.بالایی رو پوریا نوشته،پایینی رو من
-مراسم فاطمیه مسجد برنامه ی نمایش داشت، پوریا میخواست بره دشمنهارو وسط نمایش بزنه
-امسال چندین مراسم مذهبی را در کلاس و مدرستون برگزار کردیم و بانی اجرا شدیم.ولی راستش الان که مینویسم نظرم اینه که سال دیگه انجامش ندم.چون بنظرم حمایت به اندازه ی کافی نبود و برای معلمتون دردسر شد.اما خب با اینکه حتی برخی خانواده ها راضی نبودن،بچه ها خیلی خوب ارتباط برقرار کردن و هر مراسم از قبلی عالی تر برگزار شد و شکر خدا از اثربخشیش بسیااااااااااار راضی بودم.این دو سری عکسهای میلاد حضرت زینب و شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها است.