سی امین هفته زندگی پوریا
یکشنبه 13 آبان: دویست و دومین روز زندگی پوریای عزیز پسر عزیزممممممممممممم باورم نمیشه دانش آموزی عشق کوچولوی مامان روزت مبارک نفسم.خیلی دلم میخواست امروز ببرمت بیرون ولی حالم روبراه نبود.انشاالله فردا میریم منزل آقاجونت و پوریا را میذارم و بیرون میریم باهم. اینم ذکر دیگری از نماز که عزیز مامان امروز یادگرفت همیشه روزهای یکشنبه که مدرسه بهتون غذا ماکارونی میده دیگه من نهار برات نمیذارم.سیب زمینی سرخ میکنم و خوراکی میذارم.امروز باکلی ذوق برای جشن روز دانش آموز برات خوراکی چیده بودم که متوجه شدم متاسفانه دوستت سر کلاس هولت داده و سرت خورده به پایه میز و ورم کرده.انقدرم ماشاالله...