بیست و هشتمین هفته زندگی پوریا
یکشنبه 29مهر: صد و هشتاد وهشتمین روز زندگی پوریای عزیز پوریاجونم امروز هرکاری کردم از دستم فرنی نمیخوردی.به هر روشی و بازی ای متوسل شدم فایده نداشت.بهم شک داری نکنه داروی تلخ بدم!!واقعا تصمیم گرفتم داروهایت را بذارم بابات بهت بده.توصیه ی مسئول بهداشت مخصوصا درمورد قطره ی آهن همین بود.عجب بچه های هوشمندی شدین این دوره زمونه! آخرش فرنی را ریختم توی لیوان با حالت ایستاده که توی بغلم بودی الکی مثلا خودم بالیوان خوردم بعد بهت دادم بالیوان خوردی و وقتی باهام دوست شدی از توی لیوان باقاشق گذاشتم دهنت. راستی بالیوان بهت آب میدم.تقریبا همش ازچانه ات میریزه ولی انقدرررررررررر خوشت میاد.ماهم خوشمون میاد چون خی...