پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 6 سال و 5 روز سن داره

هديه های آسموني

هفته سی و دو- می نشینی

1392/9/23 0:21
نویسنده : مامان
2,499 بازدید
اشتراک گذاری

سی و دومین هفته از زندگیت از یکشنبه17 تا شنبه23 آذر بود.

دو سه هفته ای بود میخواستم عنوان هفته رو بنویسم مینشینی ولی خب اونجور ایده ال نمینشستی!!! یعنی زود وا میرفتی.این هفته به نظرم بهتر مینشینی.البته بازم بفهمی نگرفتمت وا میری. یا اینکه تا مینشینی یه چیزی برات جلب توجه میکنه میری به سمتش و از حالت نشسته میوفتی!!

 

 -وعده های غذائیت4 بار شده.شکرخدا خیلی خوش غذائی.اصلا اذیت نمیکنی.هرچی برات درست کنم با هرطعمی میخوری.شاید یه کم بدت بیاد ولی میخوری.دیگه داروهاتم بدون مقاومت میخوری بااینکه بعدش قیافت مچاله میشه!!!

-هر3 ساعت که شیرت میدم باانگشتم لثت رو ماساژ میدم.روز یکشنبه صبح حس کردم لثه پایینت سمت چپ یه کم ورم داره.یعنی میخوای دندون درآری یا مادر توهم میزنه؟؟؟شبها که دخلمونو داری میاری با بدخوابی.نمیدونم!

-جدیدا سرگیجه هام برگشته.بعد زایمان یه مدت اینطوری بودم خوب شدم الان باز سرم گیج میره.برای همین میترسم حموم ببرمت!!هفته ای یکبار حمومت میکنم.دوتامون شدیم هپلی!

 میدونی مامانت از ترسه اینکه وقتی خوابی بیدار بشی و یا وقتی بیداری گریه نکنی و ... هی گلاب به روت دستشویی رفتن رو تاخیر مینداخت! الان متاسفانه عفونت ادراری شدم.اوضام خرابه شدیددددد. گریههههههه

-آلبوم خاطرات کودکیت رو گذاشتم خونه ی مامان جونت تا هربار که میریم بابات با دست خط قشنگش بخشیش رو بنویسه.خونمون که وقت نمیکنیم!من پیش نویسش رو حاضر میکنم بابات مینویسه.

 -این یکی دوهفته برف هم اومد ولی نه جاهائی که ما بودیم.برای همین هنوز تو برف رو ندیدی پسرکم.

 -جمعه عصر بود که دیگه حسابی از وضعیتت به لثه هات شک کردم.زوری با چراق قوه افتادم به جون لثت !!خواب هم بودی بیدارت کردم!!!شرمنده!ولی دیدم یه نقطه ی سفیدکوچولو روی همون لثه ی دندون جلوی چپی پایینت مشخصه.یوهوووووو داری دندون دار میشی.ولی خیلی ناراحتتم.بی حوصله ای پسرکم. بااینحال همه تلاشمونو میکنیم سرگرم باشی و خوب بخوری تا این روزها رو راحتتر بگذرونی.

-این هفته زرده تخم مرغ و عدس به برنامه غذائیت اضافه شد

یکشنبه1٧ آذر(دویست و هجدهمین روز زندگیت):

 یادش بخیر این شال و کلاه رو برات بافتم.فکرکنم تو بارداری بافتم.دقیق خاطرم نیست

و این هم نشستن تو..رو میزی رو هم کشیدی و دستت گرفتی

تازه معترض هم هستی که ازت نگیرمش!

و بازی پسر گلم با حلقه های رنگیش:

 

niniweblog.com

دوشنبه1٨ آذر(دویست و نوزدهمین روز زندگیت):

آتیش میسوزونی ..خداروشکر فعلا محدود به تختت!!!پارسا در دو دقیقه!

 

 

از بازی گوشیهات خوشحالی؟همیشه دلت شاد باشه عزیز دلم

 

niniweblog.com

سه شنبه1٩ آذر(دویست و بیستمین روز زندگیت):

 اینم تیپت قبل رفتن به خونه باباجونیت

عزیزم خوب نخوابیده بودی خواستم لباس تنت کنم بیدار شدی شاکی بودی!

 دیگه حسابی مهمونی میری خوشت میاد.قشنگ میفهمی

پا مشغوله یه اسباب بازی..دست دنبال یه چیز دیگه:

 

niniweblog.com

چهارشنبه٢٠ آذر(دویست و بیست و یکمین روز زندگیت):

 میخوای ریشه ی روسری خالت رو بگیری بچه گربه ی من:

مراحل خوردن پا

یک:

خیلی ساده! دو:

خوابت میاد ولی مقاومت میکنی! وقتی بی حوصله میشی دهن باز پشت سرهم میگی:آ آ آ آ

ای جان دلم با این مدل نشستنت

و شکار لحظه ها...پارسای نشسته ی خواب آلوی مقاومت کن!!!نفسمی

پارسا وا رفت باز سرحال شد!

 

niniweblog.com

پنجشنبه٢١ آذر(دویست و بیست و دومین روز زندگیت):

 جدیدا بخاطر سردی هوا و سرگیجه های من حموم رفتنت شده یکبار درهفته خونه مامان جونت

اینم عکس بیدار شدنت بعد از چرته پس از حمام

 دلم میخواست توی ماشین ازت عکس بگیرم.چون خیلی بامزه به همه جا توجه میکنی.ولی نشد.چون هم ماشین حرکت داشت عکسها تار میشد هم اینکه میترسیدم یک دستی خوب نتونم نگهت دارم

تو ماشین همیشه خوابت میبره جدیدا

اومدیم خونه صورتت از طرفی که روی دست من بود گلی شده بود!عزیزممممممممممممم

 

niniweblog.com

جمعه٢٢ آذر(دویست و بیست و سومین روز زندگیت):

 همیشه هر3ساعت موقع شیر دادن لثت رو ماساژ میدادم ولی اینروزها اصلا نمیذاری دستم سمت لثت بیاد و بخاطر بیقراری و یه کمی گرمای بدنت بهت مشکوک شدم!متفکر و باکنجکاوی فهمیدم یه نقطه سفید از مرواریدخوشگل پایین سمت چپت مشخص  شده.هرکاری کردم عکس بگیرم نذاشتی!

اینم که وضع خواب شبت!!! هیچجوره نمیخوابی!

 

niniweblog.com

شنبه٢٣آذر(دویست و بیست و چهارمین روز زندگیت):

 امروز روزه خیلی سختی بود.گریهخیلی بیقراری بچم.دلم طاقت نمیاره ناراحتیتو ببینم.

حتی در اوج گریه هم که باشی وقتی میام جلو و توی چشمات نگاه میکنم یه لحظه توقف میکنی و حالتت عوض میشه:

خیلی ناراحتتم.میدونم اذیتی.با این حال منو بابات همش سعی میکنیم سرگرمت کنیم و بهت خوراکی مقوی بدیم که ضعیف نشی

 

 امروز حرارتت بالاتر از37 بود حدود نیم درجه ولی دکترت گفت اگه ازین حد بیشتر شد بهت قطره استامینوفن بدیم.شکر خدا بیشتر نشد.

 همش انواع حرارت سنج دستم بود و چکت میکردم!

درضمن کلی با بابات تلاش کردیم بذاری از این نقطه سفید مرواریدخوشگلت عکس بگیریم..ولی قربونت برم آتیشی هستی برای خودت!!نمیذاری که!همش زبونتو میاوردی بیرون

بالاخره یه عکسه حدودی گرفتم:

niniweblog.com

"دندان در آوردن كودك" بين 3 تا 12 ماهگي آغاز مي شود اما اولين دندانها در اكثر كودكان در فاصله 4 تا 7 ماهگي بيرون مي زنند؛ و معمولا اولين دندانها دو دندان جلويي در آرواره پايين هستند. در صورتي كه بين دو دندان او فاصله وجود دارد نگران نشويد. دندانها معمولا با زواياي مختلف از لثه خارج مي شوند و فاصله بين آنها در سن 3 سالگي (كه همه 20 دندان شيري در مي آيند) از بين خواهد رفت.
هنگامي كه مرحله دندان درآوردن آغاز مي شود، از آنجا كه كودك مي خواهد به اين "چيزهاي جديد" كه در دهانش درآمده اند عادت كند، آب دهان او بيشتر سرازير شده و صداهاي جديدي از خودش درخواهد آورد.-

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامانجون
18 آذر 92 16:36
نشستنت مبارک عزیزدلمدلم برات خیلی تنگه
مامان
پاسخ
مامان جون چقدر دلت زود بزود تنگ میشه!وسعتش بده!
خاله مهسا
19 آذر 92 8:42
خوش خندهء خاله، بخند تا دنیا به روت بخنده
مامان
پاسخ
اینم جای گریه های ماههای اول!
آ
19 آذر 92 20:34
پارسا جون بالاخره نشستی ؟ ایشالا بتونی راه بری پسر خوشگل
مامان
پاسخ
ممنووووووووووووووووون
مامان مه رو(تولد یک زندگی)
22 آذر 92 20:06
تلام بر پسمل خودمون توفی خاله ؟ نشستنت مبارک باشه کمکم داری مرد میشی دیگه هاااااااا فدات شم خاله دلش برات خیلی تنگ شده میدونی چند وقت ندیدمت مراقب خودت باش ناناز تازه مراقب مامانتم باش دست مامانم درد نکنه هی عکس میزاره دل منم حال میاد بوسسسس هوارتا
مامان
پاسخ
انشاالله منو پارسا بموقعش میایم دیدنه خودت و نینی نازت.بهش بگو محکم لگد بزنه نذاره بخوابی!!!
صدف
23 آذر 92 18:26
وایییییییییی چرا من شدم آ فکر کنم کار امیررضا بود
مامان
پاسخ
شماره ی آی پی هم فرق داشت متوجه نشدم شماهستی!
nazii
23 آذر 92 21:15
elaaaaaaaaaaaaaaaahi .. jigaresho beram man cheghadr mashala mashala naz shode morvaridesh mobarak
مامان
پاسخ
سلامت باشی ولی هنوز کامل مرواریدش نیش نزده!سفید شده.امیدوارم زودی در بیاد
مامی کیان
24 آذر 92 10:11
عزیزدلم عاشق عکست شدم که نشسته خوابی بعد که ولو شدی سرحال بودی قربونت بشم با اون خنده های نازتتتتت
مامان
پاسخ
خدانکنه عزیزم خیلی ممنون از لطفت
زندایی ناهید
24 آذر 92 12:54
کلا خوردنی
مامان
پاسخ
لطف داری. ممنون از کلاهی که زحمت کشیدی براش بافتیخجالت دادی
مده آ مامی مانلی
25 آذر 92 1:45
وایی!! بوس بوس
مامان
پاسخ
lindi
17 دی 92 14:15
وای ماشالا به این پارسا کوچولو خیلی جیگرهههه
مامان
پاسخ
لطف داری عزیزم