هفته سی و یکم-ورود به ماه 8
سی و یکمین هفته از زندگیت از یکشنبه10تا شنبه16 آذر بود.
- با تایپ ورود به ماه 8 دلم لرزید...چقدر زود داری بزرگ میشی پسرکم...بااینکه روزهای خیلی خیلی سختی دارم اما اصلا دلم نمیخواد انقدر زود بگذره.
-هفته پیش طبق مواد مجازی که میتونی در 8ماهگی بخوری خونه مامان جونت برات یه لیست غذائی نوشتم برای ماه 8
دوست دارم موادغذائی که میتونی بخوری رو متنوع بهت بدم.البته همرو از حالت نرم و پوره شده و مقدار خیلی کم شروع میکنم.خب ماها خودمون برنامه غذائیمون منظمه.دیدم درست نیست هر روز یه ساعت متفاوتی بهت صبحانه نهار و..میدم.مخصوصا که 8ماهگی باید غذات 4 وعده بشه و داروهاتم بیشتر شده.
البته خیلی چیزهاش به روشه خودمه نه روش معمولش..مثلا بدون زردچوبه و پیاز سرخ کرده وآبلیمو در خورش کرفس!!!
درضمن پوره موز رو هم یادم رفته بود اضافه کنم
- و اما جدول تکامل 7 ماهگی:
سن كودك | مهارتهاي اصلي (اكثركودكان انجام مي دهند) |
مهارتهاي اضافي (نيمي از كودكان انجام مي دهند) |
مهارتهاي پيشرفته (تعداد كمي از كودكان انجام مي دهند) |
7 ماهگي |
|
|
|
از ستون اول:
بدون کمک دقایقی می نشینی.البته تا نفهمی نگرفتیمت!!
حرکت جاروئی شکل میکنی خیلی هم بامزست
تقلید کاری هم که نگم!!خنده ی همرو درمیاری!مخصوصا اصواتی که بابات میسازه خوب تقلید میکنی!
از ستون دوم:
سرصدا که زیاد میکنی!ولی لغت خاصی نمیگی!گاهی هم یه چیزی گذرا میگی دیگه تکرار زیادنمیکنی!
این متنو اول این هفته برات نوشتم ولی آخر هفته ناگهانی خودت شروع کردی به حرف زدن به سبک خودت! یه عالمه پشت سرهم با صدای بامزت لغاتی میسازی که میشه گفت مثلا شبیه بابا مامان ددر آب به به به و...است..همشم پشت سرهم میگی.البته قبلا گاهی مامان آب به و..میگفتی.مثلا وقتی در یخچال خونمون بازمیشه میگی آب به!ولی به این سبک جمله بندی پشت سرهم کار این هفتته.خیلی هم بامزست.
خزیدن هم شاید خیلی کم با کمک ما که پشت پاتو گرفته باشیم انجام دادی!به روشهای دیگه خودتو به لوازم دلخواهت میرسونی!
و ستون سوم:
گاهی میگذاریمت کنار تکیه گاهی مثله مبل و پشتی و تو می ایستی.البته کوتاه
دست برای خداحافظی تکان نمیدی
اشیا رو به هم میکوبی که هیچ پرت میکنی اینور اونور و....هرکاری دلت بخواد بااشیا میکنی!!!
-پنجشنبه بردیمت مرکز بهداشت چک 7ماهگی.وزنت9100 قد 73 روز سر45
-از وقتی از روز پنجشنبه نان بهت دادیم عاشقش شدی! برای هیچ چیز انقدر در این حد ذوق نشون نمیدی!از دستت میگیرم اشکهات جاری میشه!
یکشنبه10 آذر(دویست و یازدهمین روز زندگیت):
یکی از زیباترین مناظری که میبینم این پاهای بامزت موقع شستنته! گاهی پاهاتو فشار میدی روی خروجی آب که آب حبس بشه!!!
عاشق آب بازی هستی!
دوشنبه11 آذر(دویست و دوازدهمین روز زندگیت):
اینم عکسهای ساعت١٢:٣٠ شب!!!خوشحالم که خوشحالی!حتی نیمه شب!
همشم میخوای دوربین رو ازم بگیری!!نمیذاری یه عکسه درست بندازم ازت!
خاله ات قبلا برات یه اسباب بازی گرفته بود که چون ترسیدی کنار گذاشتمش.ولی امروز حسابی باهاش بازی کردی و دوستش داشتی
بخاطر اداهایی که گاهی درمیاری بهت میگم:فنچ
خودت قضاوت کن آخه این چه مدل لبه؟؟
فنچ!
و ژستهای غیر فنچی!
میخوام روروئکت رو ببرم بذارم خونه عزیزیت که هفته ای یکبار بیشتر سوارش نشی!
چون جدیدا میگن روروئک ممنوعه و وقتی تو خونه باشه چون تو هم دوست داری آدم هی وسوسه میشی بذارتت توش!
وقتی توی روروئکی هیچی صدات درنمیاد فقط خرابکاری میکنی و میری اینور اونور...به سمتت هم میام بدو بدو در میری که نگیرمت!!!
چی رو بررسی میکنی مامان؟؟؟
خرابکارییییییییییییی
با روروئکت رفتی تو میز!!!
سه شنبه12 آذر(دویست و سیزدهمین روز زندگیت):
بچم لثه هاش اذیته
به به چه پسر آقائی
چهارشنبه13 آذر(دویست و چهاردهمین روز زندگیت):
خوشحال جان!شبه بگیر بخواااااااااااااااااااااااااب
یعنی در عرض یک دقیقه اینهمه وول میخوری:
چه انگشتهای نازی دارم:
پنجشنبه14 آذر(دویست و پانزدهمین روز زندگیت):
مرکز بهداشت گفت بهت نان بدیم که یادبگیری بجوی و توی تکلمت هم تاثیر داره.اینم تصویر خوردنه اولین نانت که بربری است و آقاجونت برات خرید.اولین بار چیز جدید رو نمیخوری!! اول قشنگ نگاه میکنی بو میکنی و بعد توی دهن میبری.فقط کنارت میشینم و تا تو بجوی من هی سکته میکنم که نکنه یه تکه بزرگ بکنی! و یکبارهم یه تکه کندی و باانگشت از دهنت درآوردم و شاکی شدی!
ای جانم پسرم از حموم اومد و خوابیده روی پای مامان جونش.فدای این دستهای قفل شده به همت بشممممممممممممممممممممممممممممممم مادرررررررررررررر
جمعه15 آذر(دویست و شانزدهمین روز زندگیت):
٧ ماهگیت مبارک پسرکم
شنبه16آذر(دویست و هفدهمین روز زندگیت):
خیلی ممنونم که مرتب روی بالش میخوابی!!!!!
در اين مرحله ممكن است هنوز به كودك خود بگوئيد كه "تلفن اسباب بازي نيست"، "جغجغه ات را به اين طرف و آن طرف پرتاب نكن" و "موهاي خواهرت را نكش"! در اين سن كودك ممكن است بخواهد اقتدار شما را با سرپيچي از دستورهاي ساده امتحان كند. او نافرمان، لجباز يا خودسر نيست، فقط كنجكاو است. در اين سن هرگز به كودك خود اين برچسب ها را نسبت ندهيد.
به خاطر داشته باشيد كه كودك فقط چيزهايي را به خاطر مي آورد كه چند لحظه پيش به او گفته ايد. در اين سن بهترين كار اين است كه فقط بگوييد: "نه" و سپس او را از انجام كارش منصرف كنيد.