تابستان99
-از زندگی کرونائی خیلی خسته بودیم و حوصله شما دوتاخیلی سررفته بود.به روز قلکتو باز کردی و با آقاجونت رفتیم و اسکوتر و اسباب بازی و سه چرخه خریدیم و مشغل بازی شدید و و کمی حالو هواتون عوض شد.
-پوریا رفته قایم شده!!
اول پیدات نکردم!
هی شلوار یا لباستو درمیاری.دعوات کردم که شلوارتو درنیار و رفتی قایم شدی
-
-مرداد ماه،مدرسه چندتا کلاس آموزشی و درسی مجازی گذاشت و سه روز درهفته پارسا درس می خواند.برای عید غدیر هم کاردستی درست کرد و نقاشی کرد و خانه را تزیین کردیم و جشن گرفتیم.
-بردارانه های تابستان:
-آتیش شدی پوریا
به پارسامیگم بره توی تختش بازی کنه که تو لوازم ریز بازیشو دهنت نکنی و اذیتشم نکنی.ولی یه چیزی پیدا میکنی یا پرت میکنی توی تختش یا میکوبی بهش!آنیش پاره
-این هم پارسای عشق مردعنکبوتی..تازه خونه ی عموت با بازیهاش آشناشدی و عموت فیلمشو برات خریده و دائم در حال جهشی!
توی لباست را پر میکنی مثلا عضله است
پوریاهم شده مثل خودت!
اینجا دارید با باباتون میجنگید!
_خواستم از صبحونه ای عکس بگیرم که پوریا دائم دنبال فرصته از ظرف خوراکیهای سهم داداشش بخوره!!!
مثل هر وعده غذا!!
-وقت گذاشتن پارسا برای آموزش داداشش:
-پوریاجونم روی مبل خوابت برد و داداشت اومد نوازشت کرد:
-پوریا عاشق رب و سس قرمز
-شبانه ی تابستونی:
پوریا معمولا خونه باشیم نهایت تا ده و نیم یازده خوابه.ولییییییییییییییییی پارسا...دق میده تا بخوابه.ساعت4صبح بگیم بخواب میگه چرا؟؟؟
عاشقانه ها و بازي هاي برادرانه:
-محرم امسال با حال و هواي كرونايي و عزاداري از پشت پنجره و داخل ماشين و نذري پزونمون!
-هشت ماهي هست كه اين كرونا نظم و ورال همه دنيارو ريخته به هم.مثل شرايط زندگي ما.
فقط يك روز براي آشنايي با معلمتون با هزار ترس و لرز رفتي مدرسه:
از دوهفته ي پاياني شهريور كلاسهاي آنلاين از هفت و نيم صبح تا 11ونيم شروع شد.يا خدا
خدايا شر اين كرونا رو از زندگيهامون كم كن
خيلي سخته توي اين شرايط سرگرمتون كنم و مراقب روحيه هاتون و تفريحاتتون و آموزشهاتون و..باشم.نهايت مهمونيمون خانه آقاجون و باباجونيتونه.خيلي هلاك سفر و گردش و پاركيد.دلم براتون ميسوزه عزيزانم.بعد هر سختي آسونيه...تحمل كنيممممممممممم