پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

هديه های آسموني

سی و چهارمین ماه زندگیت...تا آخراسفند94

سی و چهارمین ماه زندگیت از 15 بهمن تا 14 اسفند بود. در این عنوان از مطالب میخوام خاطرات تا آخر اسفند94 را برات بنویسم.از سال آینده فصل به فصل برات مینویسم. -اولین روز این ماه از زندگیت مصادف با تولد خانم همسایمون بود.بدون اینکه خبر داشته باشه خونمون براش تولد گرفتیم و سورپرایزش کردیم.چون مهمونیمون زنانه بود بابات هم کمکم نبود و فکرکنم اولین مهمونیه غذاییم بودکه دست تنها بودم.حین کار در شب قبل همش دعامیکردم که خوشحال و روبراه باشی وهمش بهم نچسبی و بذاری کاربکنم و حسابی هم بهت خوش بگذره.خداروشکر روز تولد هم با سه تابچه هایی که البته چندین سال ازت بزرگتر بودن حسابی خوب بازی کردی.تا شمعهای کیک را روشن کردم فوت کردی!!!!!عاشق فوت کرد...
21 بهمن 1394

سی و سومین ماه زندگیت

سی و سومین ماه زندگیت از15 دی تا 14بهمن بود. -آخرین ماههائی هست که اینجوری طبق ماه به ماه زندگیت برات مینویسم.میخوام از سال95 برات هر فصل یکبار بنویسم.مثلا بهار 95 هم علتش کمتر شدن تغییرات توئه ،هم فرصت نکردن خودم، هم زیاد شدن و سنگین شدن مطالب وبلاگت.فکرکنم اینجوری پیش برم  بزرگ بشی خودتم وقت نکنی همشو ببینی و بخونی.   ای واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای این ماه تموم شد با اینهمه جاهائیکه رفتیم ازمهمانی خانه بابابزرگهام و عروسی و... ولی من هیچی ازت عکس وفیلم نگرفتم!!!! بابات گفته با گوشیش ازت عکسهائی گرفته...امیدوارم مربوط به این ماه باشه برات بگذارم. خیلی سرمون گرمه.بیشتر ...
17 دی 1394

سی و دومین ماه زندگیت

سی و دومین ماه زندگیت از15 آذر تا 14 دی بود.   -ماشاالله از صبح که بیدار میشی تا موقع خواب بازی ای نمیمونه که انجام نداده باشی.تازه دائم حوصلت سرمیره و بازیه جدید میخوای.گاهی خودمم نمیدونم چه بازی ای انجام بدیم. اینجوری بود که این ماه بازیه شمع فوت کردن اختراع شد!!!! هی شمع روشن میکردم فوت میکردی.کم کم فهمیدی اگه باجسمی روی شمع ضربه بزنی هم خاموش میشه و ازفندک گاز که باهاش شمعهارو روشن میکردم برای ضربه زدن استفاده میکردی و بعد هم میگفتی دودهارو بگیرم!!! نتیجه اینکه هی شمع رفته توی فندک و دیگه کار نمیکنه!!خسته نباشیم!! کلا اولین بار بود طی این سالها این شمعهارو روشن کردم گاهی تکه های چوب یک با...
22 آذر 1394

سی و یکمین ماه زندگیت

سی و یکمین ماه زندگیت از 15آبان تا 14 آذر بود.   پارسا !!!! ماشاالله به انرژیت!!!نمیدونم اورانیوم غنی میکنی خودت بمب اتمی هستی؟؟ واقعا گاهی برام سوال پیش میاد آخه چطور ممکنه؟؟؟!!!!!!!!!! چون دائم باهم هستیم معمولا فعالیتهامون شبیه همه...باهم فوتبال و والیبال و بدمینتون و بادکنک بازی و دنبال بازی و قایم باشک و...انجام میدیم...انقدر فعالیت میکنیم زانوهام دیگه یاری نمیکنه ولی تاچنددقیقه مینشینم میگی پاشو بازی!!! بابات که میاد باهات معمولا والیبال یافوتبال که خیلی دوست داری بازی میکنه...خلاصه دائم به فعالیتی ولی بازهم شب که میخوای بخوابی چونه میزنی.یه مدت خیلی برای به خواب رفتنت اذیت میشدم.بعد امتحان انواع روشهای خوابوندنت ...
26 آبان 1394

سی-امین ماه زندگیت

سی امین ماه زندگیت از 15 مهر تا 15 آبان بود. از وقایع این ماه زندگیت عقد خاله جونت بود.انشاالله باعنایت پروردگار و در ظل توجهات حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه شریف عاقبتشون در دنیا و آخرت بخیر باشه. وقتی رفته بودیم برای عقد تا تونستی با دخترخواهر داماد بازی کردی و آتیش سوزوندی!!همه جا سرک کشیدی.عاقد شاکی شده بود... درحین بازی دویدین و صورتت خورد روی یک سرامیک عمودی و بینیت شدید ورم کرد و کبود شد.اما اصلا گریه نکردی و صدات درنیومد!!!!وقتی برات اتفاقی میوفته و صدام میکنی خیلی عکس العمل من روت تاثیر میذاره.وقتی  زمین خوردی سریع بینیتو گرفتی و صدام زدی.وقتی دستت رو برداشتم دیدم سریع ورم ...
8 آبان 1394

بیست ونهمین ماه زندگیت

بیست و نهمین ماه زندگیت از15 شهریور تا 14 مهر بود. پسرک عزیزممممممممممممممممممم دلم میخواد همیشه تنت سلامت باشه،لبت خندان و دلت شاد باشه،اعمال و کردارت خدائی و آسمونی باشه و.... الهی آمین حداقل آرزو که میشه کرد!!! ..... روزهای اولین این ماه زندگیت اساسی حالم گرفتست...همش سعی میکنم خودمو آروم کنم... باز حساسیتت شدید عود کرده... وقتی اینجوری میشی بهانه گیر میشی،همش میچسبی و گریه میکنی،حال روبراهی نداری،لاغر میشی ،زیر چشمهات گود میره،شب هی بیدار میشی و... بزرگ شدی براحتی نمیشه خوراکیهای ممنوعت را بهت نداد.مخصوصا اینکه بعضیهاشو به هرنحو ممکنی یه تستی کردی خوشت اومده ..مثلا چندوقت پیش شیر توی یخچال دیده بودی میگف...
16 شهريور 1394

بیست وهشتمین ماه زندگیت

بیست و هشتمین ماه زندگیت از15 مرداد تا 14 شهریور بود.   پسرگلم این روزها انقدر بازیگوش و آتیش پاره شدی که هرکاری ممکنه انجام بدی!!! ازهمه جا میخوای بالا بری و به همه جا سرک بکشی.گاهی یادم میره که فقط دوسال و سه چهارماهته. گاهی ازت انتظار دارم مثا آدم بزرگها رفتار کنی!! ماشاالله انرژیه خالصی.خیلی پسر دوست داشتنی ای هستی. حسابی هم شیرین زبون و بامزه شدی.فعلهای خنده دار میسازی واقعا جالب.مثلا میخوای بگی یه چیزی میخوای میگی اینو میخواد..خودتو سوم شخص میگی.فعل وفاعلهارو خیلی اشتباه میگی و واقعا خنده داره. آتیشششششششش شدی به تمام معنا. بااینکه معمولا ازصبح که چشم بازمیکنم تا آخرشب حتی دوسه ساعت بعد خوابیدنت مشغول به فعالیت ه...
9 مرداد 1394

بیست وهفتمین ماه زندگیت

بیست و هفتمین ماه زندگیت از15 تیر تا 14 مرداد بود.   -روزهای اول اینماه زندگیت حسابی مشغول هستیم چون بزودی هم مراسم بله برونه دایی کوچکم قراره برگزار بشه هم نامزدیه خاله جانت.انشاالله هر دوشون در پناه خدای بزرگ و ظل توجهات حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه شریف)خوشبخت وعاقبت بخیر دنیا وآخرت باشن.الهی آمین بله برونه دایی کوچیکم سه شنبه 23 تیر بعد از افطار بود.از شب قبلش خانه آقاجونت بودیم وچون نامزدی خاله جونتم 27 ام بود حساااااااااااااابی همگی مشغول بودیم.منکه لباس هم نخریده بودم وانروز صبح تا عصرش تقریبا بیرون بودم و خیلی ندیدمت ودلم برات یه ذره شده بود.تو هم هی میگفتی مامان بوس..بغل.قربونت برم انقدر مهربونی پسرکم.چون بل...
20 تير 1394

بیست و ششمین ماه زندگیت

بیست و ششمین ماه زندگیت از 15خرداد تا 14 تیر بود.     -از علاقه مندیهای یک ماه اخیرت اینه که یکدفعه خودتو پرت میکنی زمین!!!!!!!! آخه این کاره پسرم؟؟گاهی یکی کنارمون نشسته از استرس کارهای تو نمیتونه بشینه..من دیگه دارم عادت میکنم!!یه موقعهائی برای بابات تعریف میکنم میگه عجیب نیست استادش رومیسا(دخترهمسایه)است دیگه.آخه اون دیگه فاجعه ایه در نوع خودش.از درو دیوار بالامیره دستشو میزنه به سقف،بالای کمد میره، از درحیاط بالامیره میپره داخل ...بالای درخت میره!!همیشه میگه خاله میدونی من میمونم؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!ههههههههه مامانش دعواش میکنه.اینسری میگفت خاله انقدر دوست داشتم مارمولک بودم..گفتم خاله حالا غصه نخور تو همچین کمی ه...
19 خرداد 1394

بیست و پنجمین ماه زندگیت

بیست و پنجمین ماه زندگیت از سه شنبه 15 اردیبهشت 1393 تا 14 خرداد بود. دو ساله شدنت مبارک باشه پسر عزیزمممممممممممممم سلامتی و عاقبت بخیر شدنت آرزوی منو باباته بالاتر از هر دعا و آرزوئی..دلم میخواد بتونی و لایق باشی که به بالاترین مقام انسانیت و بندگی خدای مهربون برسی. انشاالله       چون تصمیم گرفتیم توی سال جدید عمرت برای اولین بار انشاالله به مشهد پابوس آقا امام رضا علیه السلام بری برای تولدت با تم امام رضا علیه السلام برات لوازم تولد درست کردم.امیدوارم در زندگی راه این امام بزرگوار(ع) را در پیش بگیری و در آخرت همنشین ایشان باشی.الهی آمین روزهای پایانی آخرین ماه دویمن سا...
30 فروردين 1394