پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
پوریاپوریا، تا این لحظه: 6 سال و 10 روز سن داره

هديه های آسموني

هفته 39-پسر عنکبوتی!

سی و نهمین هفته از زندگیت از یکشنبه6 تا شنبه 12بهمن بود.   بارداری من 39 هفته طول کشید وآخرهفته39 شما تشریف فرما شدی به این دنیا.39هفته هم هست که توی زندگی قشنگمونی پسر قشنگم.چه خووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووب خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت     جدیدا هم همکار مرد عنکبوتی شدی و از طناب تابت بالا میری! اولین دندان بالات روزچهارشنبه9 بهمن در اومد.دندان جلو سمت چپ.بغلیشم داره درمیاد.  -خدای مهربون رو هزاران هزار بار شکرمیگم پسرگلم سالم بدنیا اومده و شاد کنارمونه.خدایا شکرت.9ماه تو دلم بودی.تقریبا9 ماه بیرون.خوش به حالموووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون دیگه...
12 بهمن 1392

هفته سی و هشت-دس دسی!!

سی و هشتمین هفته از زندگیت از یکشنبه29 دی تا شنبه 5بهمن بود.   دوشنبه شب خانه مامان جونت بودیم که برای اولین بار دست زدی و خودتم گفتی:دث !! نوک زبونی گفتی! -این هفته وارد اولین بهمن ماه زندگیت شدی.اینم تقویمش:   -یکی از بزرگترین دغده های روز من اینه که چطوری زرده تخم مرغ بهت بدم بخوری.انقدر که بدت میاد.تو هرچیزی یک ذره هم بریزم میفهمی. هفته پیش بدنت یه کم واکنش حساسیتی نشون داد.نمیدونم به چی.شایدم خرمابهت دادم گرمیت کرده بود چون منو باباتم زود گرمیمون میکنه.هفته پیش بیسکوییت مادر هم برات شروع کرده بودم.به هرحال فعلا دوتاشوقطع کردم.  -سه شنبه عصر بردیمن دکتر برای چکاپ.از7ماهگیت که مرکز ب...
5 بهمن 1392

هفته سی و هفت-دوری از بابا

سی و هفتمین هفته از زندگیت از یکشنبه22تا شنبه 28دی بود.  - این هفته بیشتر منو تو خونه آقاجونت بودیم.چون بابات برای یه ارزیابی سفر عسلویه داشت.شب قبل سفر بابات انقدر گریه کردی انقدر گریه کردی که اصلا تاصبح نخوابیدم.نمیخواستی بابات بره پسرکم؟؟!! توی مدتی هم که بابا نبود تلفنی باهات حرف میزد و توهم کلی کیف میکردی وگاهی هیچجوری گوشی رو بهم نمیدادی. صبحشم که داشتم باباتو از زیر قرآن رد میکردم هنگ کرده بودی چیکارمیکنیم!!! -این هفته وبلاگتو با تاخیر نوشتم.دو شب که اصلا نخوابیدم.بقیشم که همش بیدار میشی یا داری شیر میخوری!واقعا یکی دوساعت خواب پشت سرهم برام عینه یک رویا و آرزوی دست نیافتنی شده!!  سینوزیتم هم شدید عود...
28 دی 1392

هفته سی و شش-ورود به ماه9

سی و ششمین هفته از زندگیت از یکشنبه١٥تا شنبه ٢١دی بود. ٨ ماهه شدنت مبارک پسرک عزیزم -جدول مهارتهای 8 ماهگی: سن كودك مهارتهاي اصلي (اكثركودكان انجام مي دهند) مهارتهاي اضافي (نيمي از كودكان انجام مي دهند) مهارتهاي پيشرفته (تعداد كمي از كودكان انجام مي دهند)   8 ماهگي به هر دو والد دادا و ماما خطاب مي كند (اختصاصي نيست) آغاز خزيدن اشيا را از يك دست به دست ديگر مي دهد با گرفتن دست به چيزي مي تواند بايستد بخوبي مي خزد به اشيا اشاره مي كند خود را براي ...
21 دی 1392

هفته سی و پنج-گااااااااااااز!!!؟؟؟

سی و پنجمین هفته از زندگیت از یکشنبه٨ تا شنبه ١٤دی بود. این هفته حسابی گاز گرفتن رو یاد گرفتی و البته این فیض رو  نصیب مادرت میکنی بیشتر!! این روزها برف میاد ولی هنوز نشده توی روز انقدری نشسته باشه که بریم وعکس بندازیم.همش تا درست حسابی بیدار بشیم آب شده!! سه شنبه 10 دی بسلامتی دومین دندونت هم دراومد پسر دو دندونم! -دوتا دندونهای پایینت خوشگل زده بیروت.یادگرفتی گاز میگیری که لثه های بالاتم که دندوناش داره درمیاد رو ماساژ بدی!گاهی موقع شیرخوردن گاز میگیری که سریع بینیتو فشار میدم شرطی بشی وعادت نکنی و ول کنی!ولی ای کاش همین بود.فعلا محبتت هم گاز گازی شده!!!میای بوسم کنی لپم رو میکشی توی دهنت و گاز میگیری که هیچ ...
14 دی 1392

هفته سی وچهار- سینه خیز میری!

سی و چهارمین هفته از زندگیت از یکشنبه1 تا شنبه 7 دی بود. این هفته جشن دندونیت در روز پنجشنبه 5 دی برگزار شد..مبارکت باشه پسرکم     -تقویم اولین دی ماه عمرت: -روز اول این هفته کمی سینه خیز رفتن رو شروع کردی.شاید حدود 10 سانت.انقدر به موبایل و تلفن بی سیم و موس علاقه داری که بالاخره باعث شد زحمت بکشی سینه خیز بری طرفشون!هرچندکه بازم ترجیح میدی هی غلت بزنی تابهش برسی!  -آخرای هفته دیگه حسابی تند تند سینه خیزو شروع کردی.کافیه ببینی دارم دنبالت میام.سرعتو بالامیبری!         یکشنبه١ دی (دویست و سی و دومین روز زندگیت):  این هم عکسه شروعه ...
7 دی 1392

هفته سی و سه-رویش اولین مرواریدت

سی و سومین هفته از زندگیت از یکشنبه24 تاشنبه30 آذر بود سلام سلام صدتا سلام             من اومدم با دندونام میخوام نشونتون بدم            صاحب مروارید شدم یواش یواشو بی صدا            شدم جزو کباب خورا   اولین شب یلدای عمرت هم مبارک پسرم همچنین ورود به اولین زمستان عمرت   -این روزها که بیقراره دندونتی بیشتر حس میکنم چقدررررررررررررررررررررررررررررررررررر مادر بودن سخته.شب یکشنبه ا...
30 آذر 1392

هفته سی و دو- می نشینی

سی و دومین هفته از زندگیت از یکشنبه17 تا شنبه23 آذر بود. دو سه هفته ای بود میخواستم عنوان هفته رو بنویسم مینشینی ولی خب اونجور ایده ال نمینشستی!!! یعنی زود وا میرفتی.این هفته به نظرم بهتر مینشینی.البته بازم بفهمی نگرفتمت وا میری. یا اینکه تا مینشینی یه چیزی برات جلب توجه میکنه میری به سمتش و از حالت نشسته میوفتی!!    -وعده های غذائیت4 بار شده.شکرخدا خیلی خوش غذائی.اصلا اذیت نمیکنی.هرچی برات درست کنم با هرطعمی میخوری.شاید یه کم بدت بیاد ولی میخوری.دیگه داروهاتم بدون مقاومت میخوری بااینکه بعدش قیافت مچاله میشه!!! -هر3 ساعت که شیرت میدم باانگشتم لثت رو ماساژ میدم.روز یکشنبه صبح حس کردم لثه پایینت سمت چپ یه کم ور...
23 آذر 1392

هفته سی و یکم-ورود به ماه 8

سی و یکمین هفته از زندگیت از یکشنبه10تا شنبه16 آذر بود.     - با تایپ ورود به ماه 8 دلم لرزید...چقدر زود داری بزرگ میشی پسرکم...بااینکه روزهای خیلی خیلی سختی دارم اما اصلا دلم نمیخواد انقدر زود بگذره. -هفته پیش طبق مواد مجازی که میتونی در 8ماهگی بخوری خونه مامان جونت برات یه لیست غذائی نوشتم برای ماه 8 دوست دارم موادغذائی که میتونی بخوری رو متنوع بهت بدم.البته همرو از حالت نرم و پوره شده و مقدار خیلی کم شروع میکنم.خب ماها خودمون برنامه غذائیمون منظمه.دیدم درست نیست هر روز یه ساعت متفاوتی بهت صبحانه نهار و..میدم.مخصوصا که 8ماهگی باید غذات 4 وعده بشه و داروهاتم بیشتر شده. البته خیلی چیزهاش به روشه...
16 آذر 1392